تصویر ثابت

تصویر ثابت

مکران
Бɇҥ 牡ǐ


به وبلاگ من خوش آمدید!
بلوچ
یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 9:17 :: 姭ԤХ : امید sh

مکران
مكران در داستان كيخسرو در شاهنامه فردوسي

در جنگ بزرگ كيخسرو سومين پادشاه كياني با افراسياب به انگيزه دادخواهي از خون سياووش, پدرش, سپاه ايران با سپاه تورانيان جنگيد.

در اين جنگ كه نتيجه اش شكست افراسياب و متواري شدن او بود كيخسرو در پي او روان شد. نخست راه چين در پيش گرفت و كسي نزد خاقان چين فرستاد كه وي سر به اطاعت خم كرد. و كسي نيز نزد شاه مكران فرستاد. كه"دل شاه مكران دگرگونه ديد" شاه مكران در جواب كيخسرو گفت:زمانه همه زير تخت منست جهان روشن از فر بخت منست

چو خورشيد تابان شود بر سپهر
نخستين بر اين بوم تابد به مهر

همم دانش و گنج آباد هست
بزرگي و مردي و نيروي دست


اگر از ما راه بخواهي به تو راه خواهيم داد.

ور ايدونك با لشكر آيي به شهر برين پادشاهي ترا نيست بهر

كيخسرو پس از اين شنيدن اين سخنان به سوي ختن رفت و سه ماهي در آنجا ماند و پس از آن به سوي مكران بازگشت. فرستاده اي نزد شاه مكران فرستاد و از او توشه راه سپاه را خواست و تهديد كرد كه اگر اطاعت نكند لشكريانش مكران را ويران خواهند نمود.

همه شهر مكران تو ويران كني چو بر كينه آهنگ شيران كني

و اما از آن طرف شاه مكران

پراكنده لشكر همه گرد كرد بياراست بر دشت جاي نبرد

فردوسي سپاه مكرانيان را چنين توصيف مي كند:زمين كوه تا كوه لشكر گرفت
همه تيز و مكران سپه بر گرفت

بياورد پيلان جنگي دويست
تو گفتي كه اندر زمين جاي نيست

از آواز اسپان و جوش سپاه
همي ماه بر چرخ گم كرد راه

تو گفتي بر آمد زمين بآسمان
دگر گشت خورشيد اندر نهان


سپاه ايران نيز با درفش كاوياني به جنگ رفت. و در همان اوان جنگ شاه مكران كشته شد.

به قلب اندرون شاه مكران بخست وز آن خستگي جان او هم برست

كسي از سپاه ايران به كيخسرو گفت كه سر شاه مكران را ببريم. اما كيخسرو پاسخ داد :

سر شهرياران نبرد ز تن مگر نيز از تخمه اهرمن

سپس شاه مكران با احترام به آيين ايرانيان به گور سپرده شد. فردوسي سپس مي گويد كه لشكر كيخسرو از غنائم جنگ با مكران توانگر شدند:

بزرگان ايران توانگر شدند بسي نيز با تخت و افسر شدند

كه خود نشاني است از وجود نعمت فراوان در مكران . چون خشم شاه آرام شد دستور داد كه سپاه برگردد.

بفرمود تا اشكش تيز هوش بيارامد از غارت و جنگ و جوش

اين ابيات نشان مي دهند كه اولا ساكنين مكران قبل از اين حمله غير آريايي بوده اند و ثانيا لشكر پيروز در جنگ لشكر اشكش بوده كه متشكل از اقوام آريايي كوچ و بلوچ بوده است. مكرانيان پس از اين واقعه دسته دسته به نزد شاه آمدند :

كه ما بي گناهيم و بي چاره ايم هميشه به رنج ستمكاره ايم

شاه دستور قطعي داد كه از تاراج مكران دست بر دارند. كيخسرو يكسال در مكران بماند كه با وجود لشكر زياد او نشاني از آباداني منطقه است.كيخسرو از آن پس به ايران بازگشت اما اشكش و سپاهيان بلوچش را در مكران باقي گذاشت. اين مي تواند اولين سكونت قوم بلوچ در اين منطقه باشد. در ضمن فردوسي اشاره اي به فرق زبان نمكراني با زبان پارسي دارد آنجا كه مي گويد:

همه شهرها ديد بر سان چين زبانها به كردار مكران زمين

داستان فوق گرچه از شاهنامه فردوسي نقل شده است اما تابلويي زيبا از تاريخ كهن بلوچستان ومكران است. از رونق شهر تيز(طيس) در عهد باستان مي گويد.و از آباداني مكران زمين........
 




姭ԤϐȤ
­祏懼/font>
Îҭ䡣ه∼/font>